
عنوان تصویری کلی از کل محتوا میدهد. عنوان اصلی برای جلب مخاطبی که نیازی حیاتی به اطلاعات موجود در متن ندارد باید گیرا و مفهوم باشد. اما حتی مخاطبی که مجبور به خواندن متن است میتواند به وسیلهی عنوان امیدوار باشد که در آن مطلب اطلاعات مفیدی به دست میآورد.
قانونی با نام “زیر عنوان”
زیر عنوانها نسبت به عناوین اصلی در جایگاه پایینتری قرار دارند. آنها علاوه بر اینکه متن را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنند و خواندن متن را سادهتر میسازند، خواننده را راهنمایی میکنند که در کدام بخش از متن میتواند پاسخی نزدیکتر به سوال مورد نظر دریافت کند.
آیا به این مقدار از تنوع فونت در جهان نیاز است؟
نوع فونت انتخابی برای متنی که نسبتاً طولانی است و توجه خواننده را برای ادامهی مطالعه میطلبد مهم است. ساختار بصری فونتهاست که آنها را متفاوت میسازد و این تنوع قطعاً به دلیلی منطقی وجود دارد. کنار هم قرارگیری مجموعهای از کلمات با یک فونت، با مجموعهای با فونت دیگر فرق دارد. انتخاب این فرم بصری از کاربرد متن نشأت میگیرد. متنهایی که برای خوانندگان بزرگسال نوشته میشوند با متنهای مناسب کودکان متفاوتاند. علاوه بر این، خوانایی متن برای هر مخاطبی منحصرا باید در نظر گرفته شود. طبیعتاً فونتی که مناسب یک عبارت در یک فضای مخصوص است مثل فرمهای گرافیکی یا فونتهای الهام گرفته از خطوط اسلامی، برای یک متن روان دوران معاصر نه تنها درخور نیست بلکه رقبت خواننده را برای دنبال کردن متن پس از مدتی از بین میبرد.
سایز نوشته اگر بیش از حد کوچک باشد، بیشتر دقت و انرژی خواننده صرف دنبال کردن و تشخیص کلمات از هم میشود. همچنین اگر بیش از حد هم بزرگ باشد، خواننده با حجم وسیعی از اطلاعات روبهرو میشود که به نظر حوصلهسربر میآید.
تمرکز بر اصل تولید و ساختن
در تولید محتوا با تولید مواجه هستیم؛ پس مطلبی که قرار است خروجی در نظر گرفته شود باید متنی ساخته شده باشد. ترجمه و گردآوری مطالب با تولید یکی نیست. البته باید این نکته را در نظر بگیریم که در جهان امروز هیچ ایدهای ناب و یگانه نیست و در جایی از جهان به آن پرداخت شده و آن را تکراری کرده. نهایتاً بسیاری از محتواها گردآوری مطالب هستند تا تولید محتوایی که پیش از این وجود نداشته است. اما اینجا نقش فرد نویسنده تعیین کنندهی اعتبار متن است. او هرگونه مطالب موجود را از فیلتر ذهن و تفکر خود رد میکند و سپس از آنها کلمات میسازد تا تبدیل به متن شوند.
متن برای چه کسی نوشته میشود؟
اینکه هر نویسنده با مخاطب خود آشنا باشد و در وهلهی اول بداند چه کسانی نوشتهاش را میخوانند، به محتوای او شخصیت بیشتری میدهد و در عین حال به نفع مخاطبان عمل میکند. مخاطبان حرفهای با مفاهیم پیچیده و کلمات تخصصی حرفهشان آشنا هستند و بیشتر از چیزی انتظار دارند که یک مخاطب عام از آن موضوع نیاز دارد. در حالی که مخاطب عام دریافتی از اطلاعات تخصصی با کلمات غیر آشنا ندارد. محیط انتشار، سطح توقع مخاطبان و سن مخاطبان عوامل مهمی در شکلگیری گفتار هستند.

پاسخگویی به سوال یا نیاز مخاطب
هر محتوایی برای شفافسازی مطلبی که مورد سوال است تولید میشود. خواننده باید پاسخ سوال خود را در متن پیدا کند، یا حداقل به سوی پاسخ راهنمایی شود، یا ذهنش باز شود تا جهات دیگر مسئلهی خود را هم ببیند. مطلب اگر مفید و کارآمد نیست، بود و نبودش فرقی ندارد.
نگارش و دستور زبان، مسئلهای که هر محصلی میتواند از آن ایراد بگیرد!
دانستن دستور زبانی که نویسنده مشغول به نوشتن در آن است اهمیت زیادی دارد. همهی ما در دوران تحصیل با این قواعد آشنا شدهایم و بنابر زبان مورد استفاده مجبور به رعایت آن هستیم. طبیعتاً خوانندهی متنی که اشتباهات دستوری داشته باشد نه به نویسنده و نه به متن اعتماد نخواهد کرد. خیلی از اشتباهات دستوری، متن را طور دیگری منتقل میکنند و باعث برداشت اشتباه، نه در بطن مفهوم بلکه در لایهی بیرونی متن میشوند. استفادهی به موقع از علائم نگارشی در درست خواندن مطلب توسط خواننده نقش مهمی دارد. اما در استفادهی آنها نباید زیاده روی کرد؛ خوانندهی عمومی بر اساس دانستهها و تجاربش در خواندن متن میتواند مکثها و اتصالها را در نظر بگیرد. به طور مثال استفادهی بیش از حد از ویرگول نوشته را منقطع میکند و به خواندن روان و یکپارچهی خواننده لطمه میزند.
کلمات و عبارات کلیدی طلایی!
برای هر محتوا با هر کارکرد و هدفی، خواه ناخواه مجموعهای از کلمات کلیدی تعریف میشود. با توجه به گستردگی معنا و حجم مطلب، این کلمات کلیدی میتوانند تعداد بیشتر یا کمتری داشته باشند. اهمیت ثبت و مشخص کردن کلمات کلیدی در انواعی از محتواها، به این دلیل است که آن متن قرار است علیرغم بودن بین حجم وسیعی از متون در دسترس قرار گیرد. روش دسترسی به این مطالب هم از طریق کلمات کلیدی آنها است.
لحن و بیان جذاب یا مدافع!
لحن و بیان نویسنده یا به اصطلاح قلم او باید متناسب با محتوا و همچنین سطح خوانندگان باشد. یک متن ثقیل فارسی برای یک هدف خاص و در یک محیط مشخص متناسب است اما برای یک نوشتهی همگانی با موضوعی عمومی مناسب نیست. همانطورکه متن محاوره یا حتی متن روان درخور یک موضوع ادبی سنگین نیست.

فلسفه تولید محتوای ناقص از کجا میآید؟
محتوا میتواند در عین جامع بودن، جایی برای سوال و ادامهی مطالعه باز گذارد. این به این معنی نیست که متن ناقص و ناتمام باشد “البته که هیچ متنی کامل نیست” اما مطلبی که جرقههایی در ذهن مخاطب ایجاد کند، او را به ادامه مطالعه دربارهی موضوع مشتاق میکند. با این کار جایی برای مخاطب در نظر گرفته میشود و او میتواند متن را در خود پردازش کند و اطلاعاتش را مورد قضاوت قرار دهد.
خوشامدگویی و بدرقه
شاکلهی هر متن از سه بخش تشکیل میشود که مقدمه، متن اصلی و جمع بندی نام دارند. این تقسیمبندی میتواند کاملاً بصری و تفکیک شده باشد، یا میتواند بر حسب مفهوم و محتوا یا لحن متن تعیین شود. مقدمه بخش ابتدایی متن است که با بیان مختصر مفاهیم اصلی، پیشفرضی کلی از متن میدهد. این مقدمه میتواند کلیدها و راهنماییهایی از آنچه که خواننده قرار است در متن بخواند به او بدهد. در این بخش، مفاهیم تخصصی و پیچیده مطرح نمیشود، زبان سادهتر و دعوتکننده است. بخش اصلی حاوی تمام اطلاعات بنیادین و تخصصی محتوا است که به آن بدنه اصلی نیز گفته میشود. جمعبندی ذهن خواننده را برای پایان نوشته آماده میکند و خلاصهای مختصر از آنچه که گفته شد بیان میکند. بسته به نوع محتوای متن، اگر نتیجهگیریای شکل گرفته بود در جمعبندی بیان میشود.
منبع موثق، مهر تاییدی بر محتوا!
در دوران معاصر در فضای مجازی و اینترنت با حجم وسیعی از اطلاعات روبهرو هستیم که همیشه از موثق بودن آنها نمیتوانیم مطمئن باشیم. متأسفانه بسیاری از منابع فارسی تا پیش از ترجمه، توسط افرادی غیرمتخصص نوشته میشدند، یا اینکه، امکان ویرایش یک متن برای هر فرد غیر متخصصی وجود داشت. در نهایت باید این نکته در نظر گرفته شود که نویسنده در مقام یک انتشار دهنده، محتوایی را منتشر میکند که تعداد نامعلومی خواننده دارد و آنها با این فرض محتوا را مطالعه میکنند که با یک متن معتبر و قابل اعتماد روبهرو هستند. این رسالت یک نوشته است که مطلب مفید و درستی به خوانندهاش منتقل کند.
گلرو
علی آبادی
توی هدف نویسیهای 15سالگیم نوشته بودم میخوام تا 21 سالگی یه کتاب چاپ کرده باشم. احتمالا چون فکر میکردم 21 دیگه خیلی سن زیادیه. الان 23 سالمه و سر و کارم هنوز با مقالههاست، ولی خب میشه امیدوار بود و باید. الان هم دارم تمرین میکنم براش.
