سمیرا
خدایی
مدیر محتوا

بچه بودم که مادربزرگم با یه ماشین تایپ گنده و کلی سر و صدا یسری کاغذ رو از سمت راست میز چوبی خودش برمیداشت تایپ میکرد و سمت چپ میز اون ستون کاغذها رو بالاتر میبرد. بازیهای کودکانه من با کتابهای کتابخونه دیواری پدربزرگم که برام از یه دنیا بیشتر بود خلاصه میشد. توی همچین حال و هوایی آرزوی نویسندگی من شکل گرفت و بازتابش توی پیشینهی تحصیلی و کاری من نمود کرد. حالا روزمرگی من توی یه کولهپشتی همیشه همراهمه تا رویاهام همیشه کنارم باشن.